سوخته بال

چه پروازی بود
آمدنم به سویت
ای یار
که پرچین صداقت
عرق شرم نشست
و مفهوم عشق
سر به زیر افکند
چه پروازی بود
افسوس
آن
پروانه
که پروازش را
بر فراز گلهای نیلوفر می افروخت
چه حقیرانه سوخت
از کوچه فریاد می آمد
آی ... کجایی ؟
از کوچه بیداد می آمد
آی ... کجایی ؟
و من در هفت برج عشق
خود رابه تو بخشیده بودم
چه پروازی بود
آمدنم به سویت
ای
یار

شاعر رسول نجفیان

سرنوشت من و چشمهایت

ایکاش در چشم هایت تردید را دیده بودم
یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم
ایکاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم
جای گل رز
برایت پروانگی چیده بودم
گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردی
آن شب نمی دانی اما تا صبح لرزیده بودم
آن شب تو با خود نگفتی که بر سرمن چه آمد
با خود نگفتی ز دستت من باز رنجیده بودم
انگار پی برده بودی دیوانه ات گشته ام من
تو عاشق من نبودی و دیر فهمیده بودم
از آن
شب سرد پاییز که چشم من به تو افتاد
گفتم ایکاش شب ها هر گر نخوابیده بودم
از کوچه که می گذشتیم حتی نگاهم نکردی
چشمت پی دیگری بود این را نفهمیده بودم
آن شب من و اشک و مهتاب تا صبح با هم نشستیم
ایکاش یک خواب بد بود چیزی من دیده بودم
تو اهل آن دوردستی من یک اسیر زمینی
عشق زمین و افق را ایکاش سنجیده بودم
بی تو چه شبها که تا صبح در حسرت با تو بودن
اندوه ویرانیت را تنها پرستیده بودم
وقتی صدا کردی از دور با عشوه ای نادرت را
آن لهجه نقره ای را ایکاش نشنیده بودم
انگار تقصیر من بود حق با تو و آسمان است
وقتی که تو می گذشتی از دور
خندیده بودم
اما به پروانه سوگند تنها گناهم همین ست
جای تو بودم اگر من صد بار بخشیده بودم
باید برایت دعا کرد آباد باشی و سرسبز
ایکاش هرگز نبینی چیزی که من دیده بودم
اندوه بی اعتنای چه یادگار عجیبی ست
اما چه شب ها که آن را از عشق بوسیده بودم
حالا بدان تو که
رفتی در حسرت بازگشت
یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم
هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم
حالا تو را به شقایق دیگر بیا کوچ کافیست
جای تو بودم اگر من این بار بخشیده بودم

شاعر مریم حیدرزاده


حرفهای.......یه نفر

واسه موندن دیگه دیره، نگو نه
دلم از عاشقی سیره ، نگو نه
باغچه سبز دل عاشق من
دیگه همرنگ کویره، نگو نه
اون روزا عاشق تو جوونی کرد
اما حالا دیگه پیره، نگو نه
همیشه دروغ میگی، وقتی میشم
توی چشمای تو خیره، نگو نه
میدونی، حسی که محتاج تو بود
داره کم کَمَک میمیره، نگو نه
نه وقتی منتظر بودم کجا بودی
حالا اومدی که دیره، نگو نه
میدونم جواب تو به این غزل
یه سکوته ناگزیره، نگو نه