هر کجا هستم، باشم به درک! من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد! جور دیگر اما...
کار را باید جست. کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ... با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است! پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست!
سید خندان یه نفر!
سوئیچم کو؟ چه کسی بود صدا کرد زورو؟
شب گرمی است و من لخت شدم! دور ماندند ز من دات کامها!
پشه ای نیشم زد! غمی افزود مرا بر غمها!
فکر ان پی تی و این صلح نوبل ... بی صدا آمد تا من بروم!
وای این چت چقدر شلوغ است!
اهل تهرانم! روزگارم بد نیست! وب بلاگی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقی.
مادری دارم خیلی قربونم میره! دوستانی یکی از یکی باحال تر و خدایی که در این نزدیکیست!
من مسلمانم! من وضو با آب گرم میگیرم! من نمازم را وقتی می خوانم که پنج دقیقه مونده به اذان!
اهل ایرانم! پیشه ام بیکاری است... پیرهن سه تا هزار! ادمک هست سه تا صد تومان!
شهرام جزایری از من پرسید: چند من خربزه می خواهی ؟ من به او گفتم بچه گول میزنی؟ خربزه آب است، یورو بده! ... دل خوش سیری چند؟
چیزها دیدم در روی زمین: کودکی را دیدم پدرش را میزد! من زنی را دیدم یه کیلو رنگ به صورت زده بود!
زندگی رسم خوش آیندی است؟ ساده باشیم چه در باجه بانک چه در زیر درخت! آب را گل نکینم، گاو را ول نکنیم!
در شهرک غرب چه بوی علفی می آید! خانه دوست کجاست؟ به سراغ من اگر می آئید حتما نظر بدهید!
پشت مرزها شهری است... که در آن پنجره ها ضد گلوله است...آرنولد فرماندار است! بوش کوچک همه را خر کرده! به ابوالفضل قسم و به آی دی بابام! کودکی در قفس است! در نوار غزه ... در جنین و حیفا... من آنان گفتم: اندکی صبر سحر نزدیک است!
صدا کن مرا! صدای تو خوبست... وبلاگی خواهم ساخت.. خواهم انداخت به آب! بگذاریم که آن هم یه هوایی بخورد...
آری اینگونه اگر پیش رود رفتنیم! به کجایش چه مهم است، فقط : به سراغ من اگر می آئید ،
باز هم می گویم: آری! تا اینترنت هست! بلاگینگ باید کرد! آن لاین باید بود...و پیامی باید داد !