-
سوخته بال
سهشنبه 6 دی 1384 12:57
چه پروازی بود آمدنم به سویت ای یار که پرچین صداقت عرق شرم نشست و مفهوم عشق سر به زیر افکند چه پروازی بود افسوس آن پروانه که پروازش را بر فراز گلهای نیلوفر می افروخت چه حقیرانه سوخت از کوچه فریاد می آمد آی ... کجایی ؟ از کوچه بیداد می آمد آی ... کجایی ؟ و من در هفت برج عشق خود رابه تو بخشیده بودم چه پروازی بود آمدنم به...
-
سرنوشت من و چشمهایت
سهشنبه 6 دی 1384 12:51
ایکاش در چشم هایت تردید را دیده بودم یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم ایکاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم جای گل رز برایت پروانگی چیده بودم گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردی آن شب نمی دانی اما تا صبح لرزیده بودم آن شب تو با خود نگفتی که بر سرمن چه آمد با خود نگفتی ز دستت من باز رنجیده بودم انگار پی برده بودی...
-
هفت دستور برای نرسیدن به خوشبختی
دوشنبه 5 دی 1384 17:01
مسئولیت پذیر نباشید. _هیچ وقت هدفی را دنبال نکنید. _بر خلاف اولویتها،فکر وعمل نمایید. _به فکر پیروز شدن خودتان نباشید،به فکر شکست خوردن دیگران باشید. _ابتدا حرف بزنید بعد تظاهرکنیدکه گوش میدهید. _همکاری نکنید. _خود را از پای در آورید
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 دی 1384 12:05
www.score.k12.ca.us این سایت یکی از کلاس های درس اینترنتی است که در زمینه تاریخ،ریاضیات،زبان و...فعال است. www.zooweb.com از طریق این سایت میتوانید باغ وحش های محلی شهرهای مختلف را بازدید کنید. www.turnstep.com اگر میخواهید اطلاعاتی در مورد تمام فعالیتهای مربوط به تنفس هوای تازه به دست آورید به این سایت سری بزنید....
-
حرفهای.......یه نفر
دوشنبه 5 دی 1384 11:53
واسه موندن دیگه دیره، نگو نه دلم از عاشقی سیره ، نگو نه باغچه سبز دل عاشق من دیگه همرنگ کویره، نگو نه اون روزا عاشق تو جوونی کرد اما حالا دیگه پیره، نگو نه همیشه دروغ میگی، وقتی میشم توی چشمای تو خیره، نگو نه میدونی، حسی که محتاج تو بود داره کم کَمَک میمیره، نگو نه نه وقتی منتظر بودم کجا بودی حالا اومدی که دیره، نگو...
-
نا امیدم
دوشنبه 5 دی 1384 11:52
نه دل خوشی برای من، نه عشقی تو وجود تو، نه حتی احساس قشنگ تو عمق تاروپود تو حرفای عاشقونه هم گم شده تو حرفای تو، ازته قلبت نمیاد،دوست دارم گفتن تو برات حقیرو پوچ شده این تن بی ارزش من اشکی تو چشمات نمیاد، با هق هق وبارش من برات نگینه الماسه، هر کسی امّا غیر من حرف همه مقدسه هر کی باشه،امّا نه من
-
مهتاب
دوشنبه 5 دی 1384 11:50
ای مهتاب آسمان شب های تیره وتار من با این فاصله ای که بین منو توست چگونه بوسیدن آن چهره درخشانت میسر است.آری ستاره میشوم در اوج آسمان میدرخشم تا بر چهره درخشانت بوسه بزنم.....
-
بهترین
چهارشنبه 23 آذر 1384 17:22
اگر از پایان گرفتن غمهایت نا امید شده ای به خاطر بیاور که.... زیباترین صبحی را که تابه حال تجربه کرده ای، مدیون صبرت دربرابر سیاه ترین شبی هستی، که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمیدید! افسانه ها میگویند که خوشبخت ترین انسان زمین را میتوان بر اسبی تک شاخ یافت، با چشمهایی بسته! من تو را بر آن اسب دیده ام چشمهایت را باز کن تا...
-
من یک زمینی ام....
چهارشنبه 23 آذر 1384 13:02
من یک زمینی ام.... روزی سر بر خواد آورد،از لابهلای ابر های سردر گم و بی نشان، و اوج را حس خواهم کرد اوج وجود،اوج هستی و................... من یک زمینی ام، پاهایم گرما سرمای زمین را حس کرده اند،گاه خارهای زمین پاهایم را آزرده اندو گاه گاهی سبزه با طراوتش،آرامش را برایم به ارمغان آورده است. همشه آسمان را در آغوش گرفته...
-
: شیشه نازک تنهایی من :.
شنبه 5 آذر 1384 12:32
هر کجا هستم، باشم به درک! من که باید بروم! پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت! من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد! تیپ را باید زد! جور دیگر اما... کار را باید جست. کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد! فک و فامیل که هیچ... با همه مردم شهر پی کار باید رفت! بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر...
-
هنگامی که تصور میکردی حواسم پیش تو نیست
یکشنبه 29 آبان 1384 16:38
هنگامی که تصور میکردی حواسم پیش تو نیست دیدم که نخستین نقاش مرا روی یخچال چسباندی و تشویق شدم نقاشی دیگری بکشم. هنگامی که تصور میکردی حواسم پیش تو نیست دیدم که به گربه ای اواره غذا دادی و دریافتم مهربانی با حیوانات چقدر زیباست. هنگامی که تصور میکردی حواسم پیش تو نیست دیدم که کیک مورد علاقه ام را فقط به خاطر من درست...
-
خوش آمدید
یکشنبه 29 آبان 1384 15:55
سلام فعلا همین هر چی دوست داری بنویس