ایستگاه


نه زمانی
نه نفسی
نه عشقی
حالا که دلم بزرگترین ایستگاه جهان است
قلبم را به ریل نه!
بریل می نویسم تا شاید
انگشتهای سنگین قطاری کور
شعر خون مرا
برای منتظرانی بخواند
که زودتر از کوک ساعتهایشان تمام می شوند
نظرات 7 + ارسال نظر
کولی سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 08:21 ب.ظ http://kolivaking.blogsky

وبلاگش خیلی جالب بود پتو رو میگم عکس قشنگیم داشت راستی راستی PM صبح یا بعد از ظهر که بابا تو دیگه کی هستی سحر خیز

تنها چهارشنبه 28 دی 1384 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.ebad.blogsky.com

سلام ممنون از اینکه لینک من رو گذاشتی

کولی چهارشنبه 28 دی 1384 ساعت 07:55 ب.ظ

ما رفتیم تا دوهفته دیگ شاد باشی

s چهارشنبه 28 دی 1384 ساعت 11:19 ب.ظ http://patoosoorati.blogfa.com/

mer30 az tablighat jigar tavallodet mobarak

pejman پنج‌شنبه 29 دی 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://pahnabi.blogsky.com

سلام.مرسی از اینکه بهم سرزدی.امیدوارم باز هم بیای.راستی وبمو به روز کردم اگه خواستیدحتما یه سر بیاین خوشحال میشم.موفق باشید.

SomeBody شنبه 1 بهمن 1384 ساعت 12:17 ب.ظ http://newone.blogsky.com

آدم از کجا می فهمه دلش بزرگترین ایستگاه جهان شده؟

پرنده های قفسی شنبه 1 بهمن 1384 ساعت 01:09 ب.ظ http://srm3ven.blogsky.com

مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
تو برو
تا راحت تر
تکه های دل خود را سر هم بند بزنم...
فقط تکه های قلب منو زیاد کپی نکنیا!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد