نه زمانی نه نفسی نه عشقی حالا که دلم بزرگترین ایستگاه جهان است قلبم را به ریل نه! بریل می نویسم تا شاید انگشتهای سنگین قطاری کور شعر خون مرا برای منتظرانی بخواند که زودتر از کوک ساعتهایشان تمام می شوند
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود تو برو تا راحت تر تکه های دل خود را سر هم بند بزنم... فقط تکه های قلب منو زیاد کپی نکنیا!!!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
وبلاگش خیلی جالب بود پتو رو میگم عکس قشنگیم داشت راستی راستی PM صبح یا بعد از ظهر که بابا تو دیگه کی هستی سحر خیز
سلام ممنون از اینکه لینک من رو گذاشتی
ما رفتیم تا دوهفته دیگ شاد باشی
mer30 az tablighat jigar tavallodet mobarak
سلام.مرسی از اینکه بهم سرزدی.امیدوارم باز هم بیای.راستی وبمو به روز کردم اگه خواستیدحتما یه سر بیاین خوشحال میشم.موفق باشید.
آدم از کجا می فهمه دلش بزرگترین ایستگاه جهان شده؟
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
تو برو
تا راحت تر
تکه های دل خود را سر هم بند بزنم...
فقط تکه های قلب منو زیاد کپی نکنیا!!!