چه پروازی بود
آمدنم به سویت
ای یار
که پرچین صداقت
عرق شرم نشست
و مفهوم عشق
سر به زیر افکند
چه پروازی بود
افسوس
آن
پروانه
که پروازش را
بر فراز گلهای نیلوفر می افروخت
چه حقیرانه سوخت
از کوچه فریاد می آمد
آی ... کجایی ؟
از کوچه بیداد می آمد
آی ... کجایی ؟
و من در هفت برج عشق
خود رابه تو بخشیده بودم
چه پروازی بود
آمدنم به سویت
ای
یار
شاعر رسول نجفیان