من یک زمینی ام....

من یک زمینی ام....
روزی سر بر خواد آورد،از لابهلای ابر های سردر گم و بی نشان،
و اوج را حس خواهم کرد
اوج وجود،اوج هستی و...................
من یک زمینی ام،
پاهایم گرما سرمای زمین را حس کرده اند،گاه خارهای زمین پاهایم
را آزرده اندو گاه گاهی سبزه با طراوتش،آرامش را برایم به ارمغان آورده است.
همشه آسمان را در آغوش گرفته ام،وهماره او را در آغوش می فشارم،
تا اینکه روزی برسد که با او یکی شوم.
معصومه مرادی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد